شاعر : محسن حنیفی نوع شعر : مدح و مرثیه وزن شعر : مستفعلن مستفعلن مستفعلن فع قالب شعر : مربع ترکیب
یا والقمر!والشمس!مزمّل!اباالفضل! ای قـبـلـهگـاه شاعـربـیـدل اباالفضل!
الفاظ موج و،دامنت ساحل اباالفضل! یا دائمالفضلِ عـلـی السائل اباالفضل!
تو صاحـبم هـستـی ومن تنهـا رعیت
پـابـوسـیات را کـردهام با شعـرنیـت
ای حـضرت عـیسی مـسیح ارمنـیها ای دسـتهـایـت دسـتـگـیـراهـلمـعـنـا
یـا کـاشـفالـکـرب تـمـام اهـل دنـیــا یـا عَـمّـیالـعـبـاسِ فــرزنـدان زهــرا
ای ربّ این پـیـمـانهها،بـاب الحـوائج
ای پـیـر سـقـاخـانـههـا،بـاب الحـوائج
تـنـدیـس تـقــوا و وقـار و اسـتـقـامـت ای بــرگـۀ سـبـزعـبـورِاز قــیــامـت
دست بـلنـد تـوست،اسبـاب شـفـاعـت آری قـسـیـم الـنـار و الجـنّـه،نگـاهت جاری زسرانگشت توآب حیاتاست
بوسهزدن بردست توازواجبات است
ایـن پـیـنـۀ پـیـشـانی تـویـادگـاریـست بین تو ومعبود تو هر شب قراریست
ماه عـشیره معـنی شب زنـدهداریست سجـادۀ توساغـرمـیهـای جـاریست
رویتوجلوه بررخ مهتاب داده است
اشک توبوده نخـلها را آب داده است
اخم توخشم حضرت پروردگار است ابـروی تو تکـرار تـیغ ذوالفـقاراست این چرخش شمشیریک حمزه تبار است گفتی:أنا العباس،لشگر درفراراست
ازمـیـسره تـامیـمـنـه کـردیقـیـامت
کولاک کردی یک تـنه کردی قـیامت
تـا که عـلـم افـتـاد ودست توقـلـم شد زهـرا رسید و بـیـرق روضه علم شد
ذره بـه ذره از قــد و بـالات کــم شـد قـد حـسین بن عـلـی پـیـش توخـم شد
داغ تورا داده خـبـر تـا مـشـک پـاره
وا شد ز گـوش اهل خـیـمه گـوشواره